حداقل محصول قابل عرضه (MVP) چیست؟
در این مقاله تعریف حداقل محصول قابل عرضه(Minimum Viable Product)، تفاوت آن با نسخه نمایشی(demo)ونمونه اولیه (Prototype )، جایگاه ارائه آن و همچنین مراحل ساخت یک MVP را شرح خواهیم داد.
یکی از مهمترین مفاهیم مطرح شده در حوزهی کارآفرینی (Minimum Viable Product)است که آن را به اختصار(mvp) می نامند. این اصطلاح که معادل فارسی آن « حداقل محصول قابل عرضه » است و«کمینه محصول پذیرفتنی»، «محصول حداقلی» و «محصول کمینه» ترجمههای متداول دیگر برای این واژه هستند ، به محصولی گفته میشود که دارای حداقل ویژگیهای لازم و کافی برای عرضه به مشتریها باشد و ابزاری برای آزمودن فرضیه ها و یادگیری در فرآیند کارآفرینی است.
استیو بلنک در کتاب (راهنمای کارآفرین) mvp را اینگونه تعریف می کند: «کمترین ویژگیهایی که میتوان با کمک آن از مشتری بازخورد مناسب گرفت»
و اریک رایس نویسنده کتاب (نوپای ناب) این مفهوم را اینگونه تعریف کرده: «محصول حداقلی نسخهای از محصول جدید است که به یک تیم کمک میکند حداکثر میزان یادگیری معتبر در مورد مشتریان را با حداقل تلاش به دست آورد»
در واقع mvp، حداقل چیزی است که میتوانیم آن را به مشتری نشان دهیم و باز خوردها را مشاهده کنیم. سپس بر اساس این بازخوردها درستی یا نادرستی فرض های خودمان را بسنجیم، بنابراین mvp الزاما یک نسخه اولیه یا ناقص از محصول نهایی نیست.
تولید یک محصول با ویژگیهای زیاد کاری سخت و زمانبر است و همچنین امکان شکست خوردن آن وجود دارد. اما تولید یک MVP به کارآفرینان کمک میکند که فرضیهی خود را با کمترین تلاش و هزینهی ممکن آزمایش کنند. حداقل محصول پذیرفتنی دارای ویژگیهای اولیه و اساسی برای گسترش محصول در آینده است.
توسعه دهندگان معمولا این محصول را به زیر مجموعهای از مشتریهای بالقوه عرضه میکنند. آنها از طریق بازخوردهایی که از مشتریهای خود می گیرند، میتوانند چشمانداز خوبی نسبت به نمونهی اولیه و اطلاعات مرتبط با بازاریابی به دست آورند. این کار از ساختن محصولی که مورد استقبال مشتریها قرار نگیرد، جلوگیری میکند. حداقل محصول پذیرفتنی، درواقع ورژنی از یک محصول جدید است که یک تیم میتواند به کمک آن، حداکثر اطلاعات لازم دربارهی بازخورد مشتریها را با حداقل تلاش ممکن به دست آورد.
حداقل محصول پذیرفتنی یک محصول دستساز است که طی فرآیندهای تولید ایده، نمونهسازی، ارائه، جمعآوری دادهها، تجزیهوتحلیل و یادگیری تولید میشود. این مراحل چندین بار تکرار میشوند تا درنهایت یک محصول مطلوب تولید شود یا بهعنوان یک محصول ناموفق در نظر گرفته شود.
مثال هایی از mvp
مثال معروف از mvp، سایت (Drop Box) است.
در سال ۲۰۰۷ میلادی، آرش فردوسی و دریو هاستون، بنیانگذاران این سایت قبل از اقدام به پیاده سازی محصولشان، با انتشار یک ویدیو ۲ دقیقه ای و نشان دادن ارزش پیشنهادی، میزان علاقمندی کاربران به ایده خود را سنجیدند. mvpآنها ۷۵۰۰۰ درخواست استفاده از محصولی که هنوز وجود نداشت را به همراه داشت!
برای مثالی دیگر می توان به وبسایت فروش آنلاین کفش Zappos اشاره کرد.
مؤسس این شرکت در مرحلهی اول راهاندازی فروشگاه آنلاین خود از یک انبار برای ذخیره کردن کفشهای خود استفاده نکرد. او به فروشگاههای مختلف تولیدی کفش رفت و با هماهنگی آنها از محصولاتشان عکس گرفت و در وبسایت خود قرار داد. او بعد از گرفتن سفارش مشتریها، به همان فروشگاهها مراجعه میکرد، کفشها را میخرید، سپس بستهبندی میکرد و برای مشتریها میفرستاد. این تجربه، دید خوبی از بازار خرید آنلاین کفش به مؤسس این شرکت ارائه داد و توانست از این طریق فرضیات خود را امکانسنجی کند.
مراحل ساخت یک MVP
هیچکس دوست ندارد زمان و پول خود را صرف ساختن محصولی کند که کسی حاضر نباشد آن را خریداری کند. نظرسنجی از دیگران یکی از راهحلهای این مشکل است؛ اما از آنجایی که تفاوت زیادی بین حرف زدن و عمل کردن وجود دارد، این راه نمیتواند بازخورد مناسبی به سازندگان محصول بدهد. بنابراین ساختن یک MVP میتواند کمک زیادی در این زمینه به شما ارائه دهد. اما برای ساخت یک MVP چه نکاتی را باید در نظر بگیریم؟
قدم اول: هدف و مخاطبان خود را تعریف کنید
اولین قدم برای ساخت یک MVP این است که طرح یا ایدهی کسبوکار خود را بهطور کامل تعریف کنید. خود را جای مشتری بگذارید و از خودتان ۲ سؤال پرسید: چرا من به این محصول احتیاج دارم؟ این محصول چگونه به من کمک میکند؟ پاسخ دادن به این ۲ پرسش، نیازهای مشتری و هدف از ساختن محصول را برای شما مشخص خواهد کرد.
قدم دوم: رقبای خود را بشناسید
اگر در حال حاضر محصولاتی مشابه با محصول یا خدمات شما در بازار وجود دارد، باید آنها را به خوبی تحلیل کنید. گاهی اوقات کارآفرینان به دلیل ایمانی که به خاص بودن ایدهی خود دارند، فراموش میکنند که باید ابتدا بازار رقابت را بررسی کنند. ابزارهای مختلف زیادی وجود دارند که میتوانید به وسیلهی آنها ترافیک سایت رقبای خود را بررسی کنید.
قدم سوم: مسیر حرکت مشتریها را تعیین کنید
بررسی مسیر حرکت مشتریها (user flow) در وبسایت، این امکان را به شما میدهد که بدانید کدام قسمتهای وبسایت خود را باید تقویت کنید. بهعنوان مثال، وبسایت Zappos که اندکی قبل از آن نام بردیم فروشگاه معروف آنلاین کفش است که اولین فعالیت خودش را با یک MVP آغاز کرد. هدف از راهاندازی این وبسایت این بود که مشتریها بتوانند کفشهای خود را بهصورت آنلاین خریداری کنند. بنابراین آنها باید بر مواردی مانند: پیدا کردن کفش مناسب، خریدن کفش، مدیریت سفارشها و تحویل دادن سفارشها تمرکز میکردند. امروزه ابزارهای زیادی وجود دارند که برای تشخیص((user flow به شما کمک میکنند.
قدم چهارم: لیستی از امکانات ضروری تهیه کنید
بعد از اینکه مسیر حرکت مشتری را تعیین کردید، باید لیستی از امکانات ضروری هر بخش تهیه کنید. معمولا هر بخش از یک سری امکانات اصلی و فرعی تشکیل شده است. آنها را به صورت یک لیست مشخص کنید. امکاناتی را که دارای بیشترین ضرورت هستند،در بالای لیست و موارد کماهمیتتر را در پایین لیست قرار دهید. درنهایت با توجه به اولویت ویژگیها برای ساختن آنها اقدام کنید. فراموش نکنید که باید به همهی موارد لیست خود رسیدگی کنید.
قدم پنجم: بسازید، امتحان کنید و یاد بگیرید
بعد از مشخص شدن طرح اولیه و ساخته شدن محصول، نوبت به امتحان کردن آن میرسد. این بخش به دو مرحلهی آلفا و بتا تقسیم میشود. در بخش آلفا مهندسان کیفیتسنجی محصول را امتحان و مشکلات آن را مطرح میکنند. بعد از رفع مشکلات و در بخش بتا، محصول در اختیار کاربران قرار میگیرد و بازخوردهای آنها طی ۱ یا ۲ هفته بررسی میشود. درنهایت مشکلات مطرحشده برطرف میشوند و محصول ارائه میشود. مراحل امتحان کردن و یاد گرفتن میتوانند بعد از عرضهی محصول، چندین بار تکرار شوند.
تفاوت mvp با نسخه نمایشی(demo) و نمونه اولیه (Prototype ) چیست؟
با توجه به مثال هایی که زده شد تفاوت محصول حداقلی روشن است. mvp ارزان و سریع ساخته میشود و هدف اش آزمودن فرضهای مدل کسب کسب وکار است. میتوانیم ام.وی.پی های مختلفی برای آزمودن بخشهای مختلف مدل کسب و کار داشته باشیم.
ممکن است MVP که اعتبار ارزش پیشنهادی ما را می سنجد الزاما فرضیه ارتباط با مشتری را نیازماید و نیاز به ساخت ام.وی.پی دیگری برای آزمودن این فرض داشته باشیم. بنابراین ام.وی.پی ها فقط برای اعتبارسنجی مدل کسب و کار، یادگیری و اصلاح مدل ساخته میشوند.
نمونه اولیه (Prototype) محصول اصلی است که به شکل دست ساز ساخته میشود تا به پرسشهای تخصصی و طراحی آن محصول پاسخ دهد. نمونه اولیه امکان پذیر بودن تولید این محصول با ویژگی های مشخص را بررسی میکند و در این زمان محور آن فناوری و اجرای محصول است نه بازار.
نسخه نمایشی (Demo) برای آشنا شدن کاربر با محصول است.
نسخه نمایشی یا نسخه آزمایشی ،نمونهای از محصول اصلی است که رایگان در اختیار مشتری قرار داده میشود تا او با ظاهر و تواناییهای ویژه آن محصول آشنا گردد. نسخه پیش نمایش نرم افزار یا محصولی است که به صورت آزادانه توزیع شده است یا بدون برخی از توابع حیاتی (مانند توانایی ذخیره یا چاپ داده ها) یا غیره و برنامه ریزی شده برای کار برای چند (معمولا 30) روز پس از اولین اجرای آن محصول. همچنین demoware نامیده می شود..بنابراین فارغ از نحوه ساخت، mvp، نمونه اولیه و نسخه نمایشی، این ها سه ابزار با سه هدف متفاوت هستند.
- mvp مدل کسب و کار را اعتبار سنجی میکند.
- نمونه اولیه ،فناوری و امکان ساخت را اعتبار سنجی می نماید.
- نسخه نمایشی ویژگیها، توانایی و امکانات محصول را نشان میدهد.
بدیهی است که هیچکدام جای دیگری را نمیگیرد.
چند کلمه کلیدی
MINIMUM: بدان معنی است که محصول خیلی بد است، که هیچ کس نمی خواهد از آن استفاده کند.
MINIMUM + VIABLE: به این معنی است که ترکیب بین این دو؛ حداقل به اندازه کافی برای حل مشکلات کاربران کافی است.
VIABLE: به این معنی است که محصول سریع، قابل اعتماد، بهینه ، طراحی شده و به نظر می رسد حرفه ای است.
حداقل محصول قابل عرضه جایگزینی برای نمونه اولیه یا نسخه نمایشی نیست بلکه مکمل آنها است و اینکه به یاد داشته باشید که نباید همهی سرمایهی خود را برای محصولی خرج کنید که نمیدانید آیا فروش خوبی خواهد داشت یا خیر. خلاق باشید و سعی کنید از راهحل مناسبی برای ارائهی MVP خود استفاده کنید. سپس بازخورد کاربران را به دقت بررسی کنید و در صورت لزوم بخشهایی از محصول خود را تغییر دهید و سپس محصول نهایی را به بازار عرضه کنید.
راه های زیادی برای ساخت و آزمایش MVP وجود دارد که در مقالات بعدی به آن خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.